زن و طبیعت


زنان پیوند ناگسستنی ای با محیط زیست دارند. همچون زمین، خانۀ همهۀ ما، زنان نیز با خشونت روبرو هستند. همانگونه که ساختار های مردسالارانه، سرمایه محوری و قدرت طلبی باعث زیر پا شدن حقوق زنان شده است، زمین نیز به خاطر ثروت و قدرت قربانیِ حرص گردیده است. شاید به همین دلیل زنان بخشی از خویش را در زمین و موجودات دیگر می بینند و با کشته شدن هر پرنده و شکسته شدن هر درخت رنج را تجربه می کنند. علاوه بر آن، زنان پیشتر از همه از خراب شدن محیط زیست رنج می برند. زنان چون مسوولیت آوردن آب به خانه را به گردن دارند از قحطی می ترسند. زنان و کودکان اکثریت قربانیان لغزش زمین و سایر حادثات طبیعی در افغانستان را تشکیل می دهند. زنان چون از ثروت و دارایی کمتر برخوردار اند زودتر از همه خانه های خود را به سبب سیل و سایر فاجعات طبیعی از دست می دهند. زنان بیوه که از فقر رنج می برند و جامعه راه پیشرفت و خودکفایی آن ها را بسته اند دیرتر از همه خانه های خویش را در صورت زلزله و یا سیل بازسازی می کنند. زنان چون به خدمات صحی خوب دسترسی ندارند بیشتر از دیگران از امراض نفس تنگی و سایر امراض مربوط به کیفیتِ بدِ هوا رنج می برند. زنان چون از قدرت کمتر و امکانات کمتر برخوردارند و زندگی شان بی ارزش تر از مردان تلقی می شود بیشتر از دیگران جان خود را در حادثات طبیعی از دست می دهند. بنابراین، یک بخش اساسی حقوق زنان مواظبت از محیط زیست و مشارکت زنان در محافظت از آن است. یکی از ساده ترین راه های بهتر ساختن محیط زیست کشت کردن درخت است. با نهالشانی و محافظت از درختان ما نه تنها هوای شهر و محیط زیست خود را بهبود می بخشیم، بلکه می توانیم زمین را مستحکم تر نموده از سیلات و لغزش زمین جلوگیری کنیم. علاوه بر آن، ازدیاد تعداد درختان در درازمدت باعث کاهش قحطی و خشک سالی می شود. به این وسیله ما می توانیم هم از خراب شدن محیط زیست ما، زمین، خانۀ مشترک ما، جلوگیری کنیم و هم به صورت غیرمستقیم زندگی زنان را قابل تحمل تر بسازیم.

تا زمانی که یک درخت نکاری، آن را آبیاری نکنی و زنده نگه نداری، هیچ کاری نکرده ای. فقط شعار داده ای.

– وانگاری ماتای، زن مبارز کینیایی، برندۀ جایزۀ نوبل

بیان دیدگاه